ژانر:عاشقانه ، معمایی
خلاصه:
داستان از زبون اول شخصه … اول شخص ما پسریه که فوق العاده
احساساتی و مهربونه … بر خلاف پسرای دیگه غرور نداره ، همیشه می
خنده !! ساده ست و ساده زندگی می کنه ، ساده می پوشه ، ساده
رفتار می کنه …
نیازی به شناختن نداره … چون خودشه !!
پسر داستان ما دلباخته ی دختر خالشه که خب شوهر خالش به هر
دلیلی با ازدواجشون مخالفه … این بین اتفاقاتی میفته که پسر تصمیم
می گیره عوض بشه ، می خواد وجود خدا رو انکار کنه چون فکر می کنه
مسبب تموم اتفاقات خدا بوده …
وارد حرفه ای میشه که همیشه ازش کناره گیری می کرده ، چون می
خواد به خدا ثابت کنه که بدون اون هم می تونه موفق باشه … اما آیا می
تونه ؟؟
اتفاقاتی میفته که پسر متوجه میشه از سادگیش سواستفاده شده و رو دست خورده و
ادامه مطلب
درباره این سایت